روی خط خبر

مراسم رونمایی کتاب دوجلدیِ مکتب‌های ادبی ایران و جهان – قسمت دوم

فیض شریفی - مکتب های ادبی ایران و جهان

مراسم رونمایی از کتاب استاد فیض شریفی، به‌جز خودِ نویسنده‌، سخنران دیگری نیز داشت؛ «داریوش برزو»؛

مکاتب 5

نامی آشنا برای ما اهالیِ شعر و ادب. سخنرانی‌ها، مقاله‌ها و پژوهش‌های داریوش برزو، به‌دلیل داشتن مطالعات همه‌جانبه‌‌ در ادبیات و هنرهای پیرامونیِ آن و تبحّر خاصّش در قلم‌فرسایی و سخنرانی؛ و با توجه به قدرت تجزیه و تحلیل بی‌نظیر و نگاه متفاوتش به مباحث ادبی و هنری، همواره مورد توجّه اهالی هنر، به‌خصوص در دیار شعر و ادب بوده است. وی، همچون گذشته، از زوایای دیگری به بررسی این اثر استاد شریفی پرداخت تا با نگاهی کاربردی به مکتب‌های ادبی، برای اهالی شعر و ادب، چراغ راهی روشن کند.

داریوش برزو در این سخنرانی که حدود بیست دقیقه طول کشید -به‌گفته‌ی خودش، به‌دلیل  کوتاه‌بودن زمان، طرح مباحث مهمّی در این باره را به آینده‌ای نزدیک موکول کرد-، به تأثیرپذیریِ ادبیات از جریان‌های اجتماعی پرداخت و مکتب‌های ادبی ایران و جهان را وامدار جریان‌های اجتماعی دانست؛ گرچه هم‌زمان به تأثیرگذاریِ هنر، و به‌خصوص ادبیات، در بسیاری از همین جریان‌های اجتماعی نیز اذعان کرد. ایشان فرمود که مکتب‌ها فقط یک اصطلاح و مبحث ادبی نیست؛ مکتب‌ها، هرکدام، یک زیست است؛ نه‌تنها یک زیستِ هنری، بلکه یک زیست اجتماعی و فردی در تمام ابعاد زندگیِ ما.

ایشان در ادامه به بیان نقش شناخت در عین دانستن برای اهالی شعر و ادب پرداخت و فرمود که صرفاً دانستن مباحث ادبی چون مبحث مکتب‌های ادبی، نمی‌تواند به‌کمک شاعر، نویسنده و منتقد بیاید و تا شناخت در این زمینه حاصل نشود، شاهد تأثیر این آگاهی بر جامعه‌ی ادبی نخواهیم بود؛ این که وقتی شناخت حاصل شود، شاعر، نویسنده و حتّی منتقد می‌تواند جایگاه آگاهی‌های ادبیات را -و در حالت کلّی‌ترِ آن، آگاهی‌های ادبیات و هنرهای پیرامونی آن- در پرداخت هنریِ خود بیابد و آن را به کار بگیرد. وی در ادامه، برای روشن‌ترشدن موضوع، با معرّفی اثر جناب شریفی -با توجّه به فاکتورهای خاصّ آن- به‌عنوان جام‍ع‌ترین اثر در زمینه‌ی مکتب‌های ادبی که تابه‌حال چاپ شده، به تأثیر شناخت مکتب‌های ادبی بر ساخت کاراکتر و تشخیص پرداخت؛ این که چگونه این شناخت می‌تواند به کمک شاعر و نویسنده بیاید تا بتواند به بهترین شکل، فاکتورهای شخصیتیِ یک کاراکتر، و شیو‌ه‌ی شخصیت‌بخشی به اشیا و غیرانسان را در یک مکتب و جریان ادبی به کار ببرد و هنری درخور خلق کند.

ایشان در موضوعی بسیار مهم، به خطر عدم‌شناخت این مباحث ادبی، در عینِ دانستنِ آن، توسّط منتقدهای ادبی پرداخت و فرمود وقتی که منتقد، اِشرافِ شناختی بر این مباحث ادبی نداشته باشد، چون جایگاه آن دانسته را در اثرِ موردِ نقد پیدا نمی‌کند، نمی‌تواند نقد را چون چراغی بر زوایای پنهان و تاریکِ اثر بتاباند. و اینجاست که این خطرِ بزرگ برای ادبیات اتّفاق می‌افتد و به‌جای اینکه نقد، جایگاهی برای مشخص‌شدن کیفیت و کیفیت ادبیِ اثرِ مورد نقد شود، این اثر هنریِ مورد نقد است که جایگاهی برای به‌رخ‌کشیدن و عرض‌اندامِ دانسته‌های دَرهم و بَرهمِ منتقد می‌شود؛ و چون گاه انبوهِ دانسته‌های منتقد برای شاعر و نویسنده‌ی نوپا دلیل بر به‌حق‌بودنِ گفته‌ها و نظرهایش می‌شود، این خطرِ بزرگ، به‌سهمِ خود، ادبیات را به بیراهه می‌کشد. و در این مورد، مثال بسیار شاعرانه و نغزی زد که عیناً عرض می‌کنم: «وقتی این شناخت‌ها حاصل نشود، اینجاست که منتقد، حماسه‌ی نخل‌های سوخته‌سرِ خوزستان را در رمانتیسیم اردیبهشت کوچه‌باغ‌های شیراز؛ و سورئالِ درختِ چهل‌میوه‌ی دانشگاه سراکیوس نیویورک را در ناتورالیسم بائوباب‌های ماداگاسکار نقد می‌کند.»

مکاتب 7

وی در ادامه به کار منحصربه‌فردِ استاد فیض شریفی در کتاب مکتب‌های ادبی ایران و جهان پرداخت و فرمود: «اینجاست که نگاه هستی‌شناختی، آنتولوژی و نسب‌شناسیِ مکتب‌های ادبی، با مثال‌های دقیق و مفهوم‌سازی‌های ناب توسّط ایشان در این اثر دوجلدی، می‌تواند بهترین کمک به شاعر و نویسنده و منتقد، برای رسیدن به این شناخت باشد.»

البته به‌گفته‌ی ایشان، در این سخنرانی جمله‌ی خاصّی از ایشان باعث سوءتفاهم و بحث‌هایی شده که به‌زودی همراه بیان ناگفته‌هایش درباره‌ی مکتب‌های ادبی استاد فیض شریفی، و خارج از آن، به این موضوع خواهد پرداخت.

سحر گرایی‌نژاد

21 آذر1402

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *