توضیحات
به دنیا آمدی به دنیای من
به مثلثی متفاوتالاضلاع
که قائم به ذات خودش نیست
سیاه که میکِشمات، از نو
مداد خم میخورد از زانو
سیاه که میکِشمات
فاختهها پناه میآورند به چشمهایت
سیاه، که آه میکشی و
میشکند نوک مداد در امتداد سایهی زیر چشم
تا خطوط رها تصویری باشند از تو
که در بوم، سفیدی و اما سرگردان
و بر تخته، سیاهی و اما زندانی
تا شلیک از خواب تفنگ بیدار شود
شب تن بنشیند به مویهی رگ
رنگها بلادرنگ کمانه کنند از آسمان
و تو از هیچ زاویهای مال من نباشی
مصطفی رنجبر، شاعری از نسلی نو، با نوشتن و فراهمآوردن این مجموعهی شعر، بهعنوان اولین دفتر شعرهایش، پس از سالها صبر پروسواس، روی لبهی تیغ رفته است! او میداند که هلدادن شعر امروز به سمت سهکنجگیرندگانی اندک و تبدیل آن به نام «شعر طبقهی خواص» زیر پوشش عنوان دهانپرکنی به نام «آوانگاردیسم»، بزرگترین خدمت به گفتمان هژمونیخواهی بود که از گسترهی فراگیر و فرمندی به نام «شعر امروز» به هر دلیلی میترسید. و از سوی دیگر دل سودازده به اقتضای جوانی و نوخواهی ونوجویی، در گرو شعر پیشرو و ساحتهای نامکشوف و راههای نرفتهاش دارد. او گویی در این «مثلث گرد» گیر افتاده است اما دقیقن روی لبهی تیغ هر دو باور گام زده است و پیروز سر برآورده است که نام کتاباش نیز، خود حکایتی غریب از این تضاد و تباین است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.