Description
چهرهای آزاداندیش و متفکر از شاعر ارائه میدهد. شاعری که سعی دارد در این مجموعه، وجدان بیدار زمان خود باشد و دردها و دغدغههای خویش را در انعکاس واژهها به نمایش در آورد. واژههایی که با آنها زندگی میکند و همه را در اشعارش نفس میکشد.
آل مجتبی با سیر و سلوکی همراه با تخیل و عاطفه و عشق و دلدادگی، به جامعهی بیرمق روزگار خویش مینگرد و از دریچهای نو و امروزی به فضای پیرامون خود سرک میکشد.
یکی از ویژگیهای شعر آلمجتبی، ارائهی تصویرهای ناب و عاشقانه است. چشمها را خیره و ذهنهای بیقرار را درگیر قدرت تصویرپردازیهای خویش میکند.
پرنده، یک پرنده بود، در قفس نبود
پرنده بود، با پرنده هم نفس نبود
پرنده مثل جفت خویش هم نمیپرید
پرنده -مثل اینکه- مثل هیچ کس نبود
پرنده روی دست بی ریا نمینشست
پرنده فکر دستهای ملتمس نبود
پرنده اشتهای آب و دانه هم نداشت
پرنده اهل عشق بود، بوالهوس نبود
پرنده دام را ندیده بود، میشناخت
پرنده،رام، رام، رام هیچ کس نبود
پرنده مثل ما نبود، بی خیال عشق
پرنده هر چه عشق میسرود، بس نبود
پرنده هر چه دید، داغ، داغ روزگار
پرنده هر چه داد …داد…دادرس نبود
پرنده آب بود، خاک بود، شعله بود
پرنده هر چه بود، بود؛ خاروخس نبود
Reviews
There are no reviews yet.