توضیحات
یک روز در هیئت تحریریهی روزنامهی توفیق، نامهی فوری و محرمانهای از ناصر اجتهادی به دست سر دبیر – حسین توفیق- رسید. سردبیر با عجله نامه را باز کرد و خواند : ” این روزها اصطلاح تازهای بین مردم رایج شده که هنوز هیچ نشریهای از آن استفاده نکرده است. این اصطلاح تازه، ” زالاسیدی ” است . من بر اساس آن یک مستزاد ساخته ام. تا دیگران از آن استفاده نکرده اند ، زود چاپش کنید .”
سر دبیر، از ما – اعضای هیئت تحریریه – پرسید: ” شما چنین اصطلاحی را شنیدهاید ؟”
همه یک صدا گفتیم: ” نه! ”
سردبیر گفت: ” من هم نشنیده ام . ”
یک مصراع از مستزاد اجتهادی این بود:
گفتم که تو در دیدهی من نور امیدی / گفتا زالاسیدی …!
سردبیر، دست به تحقیقات دامنه داری زد تا ریشهی این اصطلاح تازه را که حتی فولکلور شناسان هم از آن خبر نداشتند، پیدا کند. معلوم شد ناصرخان روزی در حالت …… خودش دو اصطلاح عامیانهی ” زاییدی” و ” مالاسیدی ” را قاطی کرده و اصطلاح ” زالاسیدی ” را ساخته! و باورش هم شده که این از اصطلاحات عوام است.
از آن پس مرحوم مرتضی فرجیان به ناصر خان میگفت: ” آقای زالاسیدیانی! “. این اسم کم کم تخفیف پیدا کرد و شد: ” زالاس”!
و چنان سر زبانها افتاد که کسی میگفت، نامی است هم ردیف تاراس بولبا! ناصرخان بعدها ” زالاس ” را هم به اسامی مستعار خود اضافه کرد. این اسم چنان جا افتاده بود که بعضیها فکر میکردند، نام فامیل اجتهادی واقعا ” زالاس ” است. تا آنجا که یک روز در ادارهی رادیو، یکی از مسئولان در یک نامهی رسمی اداری خطاب به او نوشته بود: ” جناب آقای زالاس”!…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.