Description
معصومه فتحی در « خیال کرده اید رفته اید از یادم » در خیالهای نقرهایش مغروق گشته. دنیای او از این دنیا جداست. او در عالم سیال ذهن و سوررئال سیر میکند.
دنیای شاعر به ذهنیات پیچیده و مغز و عمق اشیا و روابط پنهانی در میانهی آنها محدود شده است. دنیایی که به قول هوگو و آندره برتون:«جنون مینویسد و عقل امضا میکند.»
او فقط به فرم و مجموعهی روابطی که فاصلهی نگاه و چشمانداز اوست و در شرف شکلپذیری است، نمینگرد. فتحی از نسیم و کوچههای شبگرد تا کوچ پرندههای عاشق و تا کوچ پرستوها میرود و سرود میخواند.از بوییدن و دیدن و لمسیدن تا فراز قلههای قاف، تا شکافتن پوستههای تابوت میرود. او پیرامون حرکت ذهنی خود، دایره نمیکشد.
Reviews
There are no reviews yet.