Description
*زنان شکسته*
*تکه چوبی هستم که نه تار شدم نه تبر*
*چوبه ی داری شدم*
*که هر بامداد*
*شاهد اعدام*
*جوانی خویشم*
*زن پنجم*
ظهر یک روز تابستانی پدرش مرد..
صدای جیغش در میان فریادها گم شد….
سهم الارثی نبرد الا ازدواج زود رس که وصیت پدر بود برای دختری که سهمی از ارث پدر نداشت و بعد……
برای اولین بار در اتاق عقد او را دید و…
شب اول به او گفت:
ابزار مردانگی کمربند است و وافور! و زغال!
و او باورش شد…..
چند سال بعد…
این بار هم جیغش در فریاد اطرافیان گم شد….
چند بچه یتیم و زنی که هیچ نمیدانست الا ….
براستی زنان چه میدانند؟؟؟؟!
مهناز معصومی
——
آنچه در بالا اورده شد یکی از داستان های کوتاهی است مهناز معصومی در کتابی تحت عنوان (قبل از وفات مردن) با همکاری انتشارات حس هفتم به چاپ رسانده است
این کتاب شامل داستان های کوتاهی است که نویسنده با توجه به مشکلات جامعه، زنان، و.. به چاپ رسانده است. معصومی به خاطر حرفه خبرنگاری با درد و رنج مردم جامعه آشنا است و در تمام نوشته هایش به زنان اهمیت خاصی میدهد..
این کتاب در 1402 به چاپ دوم رسید
Reviews
There are no reviews yet.